سفارش تبلیغ
صبا ویژن
چشم براه
 RSS  :: خانه :: ارتباط با من :: پروفایل :: پارسی بلاگ
زندانبان به یوسف علیه السلام گفت : «من تو را دوستدارم» . [امام رضا علیه السلام]
  • تعداد بازدیدهای وبلاگ
  • - کل بازدیدها: 6042 بازدید
    - امروز: 0 بازدید
    - دیروز: 0 بازدید

  • درباره من
  • چشم براه
    جباری
    این وبلاگ شرح دلتنگیهای کس است که به پاییز عمردلش رسیده باور داره که خزان رسیده میدونه موهاش سفید شده وبه فصل سفید پوشی دل خودش داره نزدیک می شه این صفحه سیاه روزگار جوانی و عشق گذشته دل عاشق شدمه اینجا معبد راز و نیاز و آرامگاه روح سرگردان و عاشق منه نترس از هجوم حضورم به جز یک دل عاشق خسته چیزی با من نیست تاریک تاریکم بی او چون من کسی نا آشنا با خویشتن نیست.... او مرد در من آنکه با من مانده من نیست......... خودمو میبینم ، خودمو میشنوم ، خودمو فکر میکنم تا هستم بی او سلاماش، همه ی عشقاش، همه ی درداش، تنهاییاش ... غم هایش مال من من که بی او نبودم ، احساسات عاشقانه ام . همه وجودم مال او . اگه دوست داری با من ببین با من اشک بریز یا بذار باهات ببینم با من بگو ، یا بذار با تو بگم سلامامونو ، عشقامونو ، دردامونو ، تنهاییامونو ...

  • لوگوی وبلاگ
  • چشم براه

  • اشتراک
  •  

  • اوقات شرعی

  • فهرست موضوعی یادداشت ها
  • همسران[6] .

  • آرشیو مطالب
  • زمستان 1386

  • وضعیت من در یاهو
  • یــــاهـو

    ? نشانه های عاشق شدن
  • جباری شنبه 86/10/1 ساعت 12:35 عصر
  • شما با افراد بسیاری برخورد کرده و در تماس بوده ایــد،                                         اما اخیـرا" بـا شـخـصـی روبـرو شـده ایـد کـه احـســـاس                                         متفاوتی نسبت به وی دارید ولی مطمئن نیستید که او                                        همان شخصی است که دنبالش بوده اید. برای رسیدن                                        به جواب خود در این قـسـمـت 10 عـلامـتـی کـه نـشـان                                        میدهد عاشق او شده اید را می خوانید.

     

    نشانه 10

    نامزد یا همسر قبلی خود را فراموش کرده اید                                               معمولا" بعد از برهم خوردن یک رابطه تا زمانی طولانی طرفین به یکدیگر فکر می کنند و اغلب به این می اندیشند که آیا راه درستی را انتخاب نموده اند یا خیر. بسته به مدت زمان با هم بودن این شک و تردیدها بیشتر نمایان میشوند.

    از زمانی که او را دیده اید، دیگر فکر برگشت به نامزد پیشین خود را به سر راه نمیدهید و تمایلی به برقراری رابطه مـجدد نـدارید. فکر کنید، نامزد قبلی شما دیگر مانند گذشته برایتان جالب نیست.

    نشانه 9

    نمی توانید به او فکر نکنید                                                                            فکر شما سـراسـر از یـاد و انـدیـشـه او اسـت. بـی دلیـل به فـکر شـما مـی آید و از خود میپرسید  که آیا به اندازه نصف اندازه ای که به او فکر میکنید، او به شما فکر میکند؟ در شگفتید که در ذهن او چه میگذرد یا حتی فکر تماس گرفتن با او به سرتان میزند ( اما بدلیل ترس از نپذیرفتن او از این کار خودداری میکنید.)

    اما وضعیت وخیم تر می شود. با دوسـتان خـود بیرون میروید و به چیزی در ویترین مغازه نگاه می کنید و به این می اندیشیـد که او تـا چه اندازه به آن شیء بخصوص علاقه مند است .

    اگر او آخرین چیزی است که پیش از خواب به فکر شما می آید و اولیـن چیـزی اسـت که بعد از بیدار شدن به ذهن شـما خطور می کند - و حتی چندین بار رویای او را دیده اید، دیگر لازم نیست ادامه این مقاله را بخوانید تا بفهمید عاشق شده اید یا نه ( البته برای اطمینان بیشتر ادامه دهید.)

    نشانه 8                                                                  

    برای او اهمیت قائلید                                                                                    اگر عاشق کسی باشید، دوست دارید هـمـه چـیز درمورد او بدانید: اینکه او کیست؟ به چی فکر میکند و چه چیز او را می خنداند. به او و احساساتش واقعا" اهمیت میدهید.

    اگر بفردی علاقه حقیقی داشته باشید،اگر او روز بدی داشته باشد و یا بخاطرموضوعی ناراحت باشد، شما نیز غمگین و پریشان میشوید.

    نشانه 7

    شخصیت و خصوصیاتش برای شما فریبنده و دلربا است                                 حرکات او هنگام غذا خوردن، قدم زدن، صحبت کردن و همچنین عادتهایش در انجام کارهابرای شما  شادمانی فراوانی به دنبال خواهد داشت.

    او چیزهایی می گوید که باعث تمایزش با دیگران می شود، و شما این را دوست دارید. علتش را نمی دانید ولـی دانـسـتـنـش نـیـز بـرایـتان اهـمیتی ندارد. شما او را به همین صورتی که هست دوست دارید.

     

    نشانه 6

    ارتباط تنگاتنگی با او دارید                                                                            شما نمی توانید عاشق کسی باشید که با او هیچ تناسخی نداشته باشید. اگر شمـا و او در یک طول موج قرار داشته، و عقاید مشابهی دارید،این یک نشانه محکم محسوب میگردد. هم فکر بودن در مسائل گوناگون، گرفتن تصمیمات مشابه و یکسان حاکی از آن است که میتوانید عاشق او باشید.

    نشانه 5

    افراد دیگر، زیاد به چشمتان نمی آیند                                                            با اینکه ممکن است نتوانید از براندازکردن یک زن (یا مرد) زیبا که از کنار شما رد میشود صرفه نظر کنید، هنگامیکه عاشق باشید، دیگر رادار شما برای رد یابی دیگران خوب کار نکرده و بقیه در مقایسه با فرد مورد علاقه شما جالب نخواهند بود. به علاوه مانند قبل تمایلی به گپ زدن با جنس مخالف نخواهید داشت.

    به تدریج احساس خواهید کرد که او تنها فرد مورد توجه شما در یک جمع است و کسی است که به دنبالش بوده اید.

    نشانه 4

    عاشق وقت گذراندن با او هستید                                                                  این مسئله ای واضح ولی در عین حال با اهمیت است. شما به دنبال دیــدن او هستید و مهم نیست که هر دوی شما چه کار خواهید کرد. اخیرا" قـدم زدن بـا او، زیـبا ترین راه گذراندن یک بعد از ظهر است. به علاوه وقتی که از او دورید، آرزو می کنید که پیش شما بود.

    نشانه 3

    مطابق با میل او رفتار میکنید                                                                        سعی می نماییـد با اینکه برخی از کارها مثل رفتن به کتابخانه یا نمایـشگاه برای شما خوشایند نـیسـت، ولـی بـخاطـر خـواسـتـه او بدون جبهه گیری و مخالـفـت به انجام آنها میپردازید. متوجه خواهید شـد که خـود را با امیال و برنـامه های او وفــق داده و در موارد گوناگون همراهیش می کنید.

    نشانه 2

    اولویتهای دیگر، عقب نشینی میکنند                                                              شما عادت کردید ظهر ها به باشگاه ورزشی برویـد، امـا اگـر او بـرای نـهار وقـت داشـت، ترجیح میدهید با هم به رستوران بروید. شما دیـگر مـانند گذشته آن آدم سخت کوشی نیستید که کارهای ناتمام خود را آخر هـفـتـه ها با خودش بـه خـانه مـی آورد تـا آنـها را انجام دهد بجایش ترجیح میدهید آخر هفته خود را با او بگذرانید.

    لیست کارهای روزانه که همیشه اصرار در انجام دادن آنها داشتید، اکنون به علت با او بودن دیگر رونقی ندارد و توجهی به آن نمی شود.

    نشانه 1

    شما به آینده ای فکر میکنید که او نیز جزئی از آن است                                در ذهنتان با او آینده ای نامحدود دارید. این آینده فقط محدود به آخر این هفته نیمشود بلکه سالیان سال ادامه خواهد یافت. وقتی برای سفر بعدی خود برنامه ریزی میکنید، به این فکر میکنید که برای ماه عسل با او خواهید بود. هنگامیکه برای سه ماه بعد به یک جشن عروسی دعوت میشود، با اینکه سه ماه مانده، از اکنون از او می خواهید که همراه شما در آن مراسم شرکت کند.

     


    نظرات دیگران ( )

    ? راه های برقراری ارتباط و حل مشکلات زناشویی
  • جباری شنبه 86/10/1 ساعت 12:32 عصر
  • یکی از ماهرترین متخصصین در زمینه ی ارتباطات، دکتر جان گرِی نویسنده ی کتاب مردان مریخی، زنان ونوسی است. او از طریق کتاب ها و سمینارهایش پیامی را منتشر می کند، او می خواهد بگوید که مردان و زنان کاملاً از هم متفاوتند و یک ارتباط طولانی و بادوام با درک کردن، قبول کردن و احترام گذاشن به جنس مخالف به دست می آید. در اینجا او به پرسشهای زیر پاسخ میدهد: 

    جان گرِی و گروهش چطور با یک رابطه ی مشکل دار برخورد می کنند؟

    چرا ازدواج های زیادی به طلاق ختم می شود؟

    مردان و زنان از یک رابطه چه انتظاری دارند؟

    آیا تک همسری در یک ارتباط مهم است؟

    چطور می توانید رابطه تان را با همسر سابقتان بهبود بخشید؟

    چه کسی به خاطر اشتباهاتی که در یک رابطه پیش می آید مقصر است؟

    مردان چطور می توانند بدون اینکه ناراحت شوند، گوش دهند؟

    توصیه های جان گرِی برای افرادی که در پی قرار ملاقات گذاشتن هستند چیست؟

    چطور می توان با تلخی و سختی طلاق کنار آمد؟

    حتی اگر باز با فردی مشابه ازدواج کنیم، آیا می توانیم برای بار دوم موفق شویم؟   


    سوال:  آیا می توانیددرمورد کلاس های جدیدتان برای افراد مجرد یا آنهایی که بعد از طلاق دوباره مجرد شده اند توضیح دهید؟

    گرِی:  اولین چیزی که در این دوره ها به آن توجه می کنیم، و اولین چیزی که افراد مطلقه قبل از شروع رابطه ای جدید باید به آن توجه کنند، این است که ببینند که اشکال کار در رابطه ی قبلی چه بوده استبدون اینکه خیلی منتقدانه درمورد خود یا همسر سابقشان قضاوت کنند. این پیام من است: وقتی ما تفاوت های بین زنان و مردان را درک نکنیم، مشکلات کوچک برایمان تبدیل به مشکلاتی لاینحل خواهند شد.

    برای مثال، مردی کم کم نسبت به همسرش علاقه اش را از دست می دهد، و این باعث جدایی آنها می شود. اگر شما به روند ارتباطات آنها در طی ازدواج نگاه کنید، زمان هایی بوده است که زن می خواسته درمورد چیزهایی صحبت کند، اما مرد سعی در حل مشکلات او داشته است، و هر دو بحث را بی نتیجه رها کرده اند. آن مرد متوجه نبوده است که زن ها گاهی دوست دارند فقط در مورد مشکلاتشان صحبت کنند، و همان موقع قصد حل کردن آن را ندارند. وقتی مردی سعی در حل مشکل می کند و موفق نمی شود، خیلی زود دست از گوش کردن به حرف های همسرش برمی دارد، درحالیکه زن هنوز دوست دارد درمورد مشکلش صحبت کند. این طریقه ی ارتباطی کاملاً بیهوده و بی نتیجه است و به هیچ وجه باعث صمیمیت نمی شود.

    هر دو آنها باید مسائل و مشکلاتشان را ارزیابی کنند تا ببینند که چطور می توانند این مشکلات را حل کنند. بعضی افراد عادت دارند که از رابطه ای به رابطه ی دیگری بروند و همسران سابقشان را برای مشکلات و سختی ها مقصر بدانند و خود هیچ مسئولیتی قبول نکنند.

    بعضی کارها هست که با انجام آنها شما بدترین احساس را در جنس مخالفتان ایجاد می کنید. تا زمانی که وقت نگذارید و کشف نکنید که چه چیز و چه کاری باعث خوشحالی جنس مخالفتان می شود، هنوز برای برقراری یک ارتباط آمادگی ندارید.


    سوال:
      همه دوست دارند بدانند که چرا امروزه تعداد زیادی از ازدواج ها به طلاق ختم می شود. آیا این واقعاً به دلیل ارتباط غلط است؟

    گرِی:  البته این می تواند یکی از دلایل باشد، اما بگذارید مسئله را کمی عمیق تر بررسی کنیم. دلیل اینکه امروزه اینقدر طلاق زیاد شده است این است که مردان و زنان امروزه توقعات متفاوتی از یک ارتباط دارند که سابقاً اینطور نبود. ما هر روز بیشتر و بیشتر می خواهیم، اما چیزی دریافت نمی کنیم، همین باعث نارضایتی می شود. در زمان پدران ما، مادران ما آن چیزهایی که امروزه زن های ما از ما می خواهند را از پدرانمان نمی خواستند. مادران ما فقط یک حمایت کننده ی خوب می خواستند.

    امروزه هر چه زنان احساس استقلال و آزادی بیشتری بکنند، بسیار کمتر نیاز به مردی پیدا می کنند که یک حامی خوب باشد. به همین ترتیب نیازهای دیگری روی کار می آیند: نیاز به عشق، صمیمیت و ارتباط. در طول تاریخ، مردان هیچوقت به درستی یاد نگرفته اند که چطور این چیزها را برآورده کنند. اگر چند نسل به عقب بروید، می بینید که هیچ صمیمیتی بین زن و مرد نبود. کار مرد این بود که از خانه بیرون برود و به خاطر خانواده اش بجنگد. او حاضر بود حتی از جانش نیز برای خانواده اش بگذرد، خانواده نیز به این نیاز داشت و آن را تقدیر می کرد. اما این چیزی نیست که زن های امروزی از همسرانشان توقع دارند. آنها می خواهند امیدها، آرزوها و دنیای درونیشان را با آنها تقسیم کنند. می خواهند که کارهایشان را با هم و درکنار هم انجام دهند. برای این توقعات، سطح بالاتری از صمیمیت مورد نیاز است که هنوز یاد نگرفته ایم که چطور آن را به دست آوریم.

    ما صداقت و صمیمیت بیشتری در زندگی هایمان نیاز داریم. برای برآورده کردن آن مهارتهای جدید نیاز است، مهارتهایی که هیچوقت والدینمان یادمان ندادند. بعضی ها در فیلم ها می بینند که چقدر یک زن و شوهر صمیمی و بامحبت با هم زندگی خوشبختی را می گذرانند و وقتی به زندگی خودشان نگاه می کنند، چنین چیزی را نمی بینند. بعد فکر می کنند که چنین زندگی فقط در فیلم ها امکان دارد. اما اشتباه می کنند. این زندگی اصلاً هم غیرواقعی نیست. فقط راه رسیدن به این زندگی را بلد نیستیم.

    در گذشته عشق نوعی وظیفه و الزام بود. اما این روزها عشق چیزی در قلب است، یک شور و شوق و میل به فرد مقابل است. احساسی جادویی است.


    سوال:  آیا واقعاً مردها و زن ها چیز متفاوتی از یک رابطه می خواهند؟ شما گفتید که زن ها عشق، ارتباط و صمیمیت می خواهند، آیا مردها هم همین چیزها را می خواهند؟

    گرِی:  مردها هم هرچه سنشان بالاتر می رود، 40 سال به بالاتر، همین چیزها را از یک رابطه توقع دارند. اما مردهای جوان تر دوست دارند احساس کنند که در فراهم آوردن خوشبختی همسرشان موفق بوده اند.

    اگر دقت کنید که مردها بعد از ترک یک زن یا نارضایتی در یک رابطه چه احساسی دارند، ممکن است ببینید که ظاهراً بگویند "اَه خیلی غر می زد" یا اینکه "دیگر نمیتوانستم با او سکس داشته باشم" اما احساس قلبیشان این بوده است که "دیگر نمی توانستم خوشبختش کنم."

     

    سوال:  آیا تک همسری در یک رابطه مسئله ی مهمی به حساب می آید؟

    گرِی:  تک همسری، ریشه و اساس این توقعات جدید است که ما از رابطه مان داریم. اگر بخواهیم عشقمان پردوام باشد،  حتماً باید این مسئله را رعایت کنیم. بعضی مردها طالب رابطه ی آزاد هستند تا بتوانند با هر کسی که می خواهند در کنار همسرشان رابطه داشته باشند، اما همچنان عاشق همسرانشان هستند. اما سوال اینجاست که شما که عاشق همسرتان هستید، چه نیازی به برقراری ارتباط با افراد دیگر دارید. جواب این افراد خیلی ساده است. آنها می گویند، عشق ما به همسرمان چیزی است که با هیچ فرد دیگر تجربه نخواهیم کرد. اما حقیقت نشان می دهد که آنها واقعاً همسرانشان را دوست ندارند.

    اینجا پاسخ دیگری برای این سوال است: اگر شما می خواهید رابطه ای بادوام داشته باشید، باید زن زندگیتان از نظر جنسی خوب ارضا شود. چون اگر اینطور نباشد و فقط مرد ارضا شود، زن از سکس با همسر خود راضی نخواهد بود و کشش مرد به زن کمتر خواهد شد. اما اگر زن هم از رابطه ی جنسی ارضا شود، علاقه و کشش مرد به او بیشتر خواهد شد.

    برای ارضا شدن زن از رابطه ی جنسی با همسرش سه ضرورت وجود دارد: اولین آن داشتن رابطه ای خوب است. دومین ضرورت تک همسری است و سومین آن داشتن عشق و علاق فرای مسئله ی جنسی است.

    اگر مرد وفادار نباشد، حتی اگر زن اطلاع نداشته باشد، به این معنی است که همه ی انرژی جنسی خود را از همسرش دریغ کرده و به زن دیگری می دهد. زن نیاز دارد که توجه و محبت شوهر را لحظه به لحظه احساس کند. تک همسری این نیاز را برآورده می کند: باعث می شود که زن احساس کند پراهمیت ترین فرد در زندگی شوهرش است. همین مسئله باعث شکوفایی زن شده و جذابیت او را نزد همسرش روز به روز بیشتر می کند.

    ضرورت دیگر رمانتیک و احساسی بودن استحتی اگر دوست نداشته باشید. مردها فکر می کنند که این کارها فقط برای دوران نامزدی است، پس از ازدواج مردها اکثراً دست از این کارها می کشند. اما باید به یاد داشته باشند که همین چیزها است که عشق می آورد. اگر می خواهند که رابطه شان دوام داشته باشد و روز به روز بهتر شود، باید همان کارهایی را که در دوران نامزدی می کردید پس از ازدواج هم ادامه دهید.

    البته همه ی تقصیرها گردن مردها نیست. خانم ها با شنیدن این چیزها حق را به خود می دهند اما باید بدانند که رفتار آنها هم دیگر مثل گذشته نیست. اگر همسرشان دیگر بعد از ازدواج برایشان گل نمی خرد به این دلیل است که آنها هم دیگر شوهرشان را حتی برای انجام کارهای خیلی کوچک تعریف و تحسین نمی کنند. و به جای تمجید کردن آنها شروع به گوشزد کردن خطاها و کمبودها و شکست هایشان می کنند. همین باعث می شود که عشق در رابطه از بین برود. توصیه من به خانم ها این است که کوچکترین موفقیت های همسرانشان را جشن بگیرند، پیوسته آنها را تشویق و ترغیب کنند و شکست هایشان را به رخ آنها نکشند.

     

    سوال:  یکی از ناراحت کننده ترین مسائل در ارتباطات، به خصوص آنها که به جدایی و طلاق ختم می شوند، این است که ارتباط زوج ها با هم روز به روز بدتر می شود. و وقتی پای بچه وسط می آید، بعضی مجبور به ادامه ی زندگی به خاطر بچه ها می شوند. چطور می توان از پس رفتِ ارتباط جلوگیری کرد؟

    گرِی:  تغییر دیدگاه بسیار در این رابطه کمک کننده است. فکر می کنید چرا پس از ازدواج مشکلات به وجود می آید؟ به این دلیل که همه ی ما بعد از ازدواج انجام کارهای قبل ازدواج را متوقف می کنیم. ما نیاز به مهارت های ارتباطی جدید هستیم. اولین قدم در یادگیری این مهارت ها این است:  زن صحبت می کند، مرد گوش می دهد، زن از مرد به خاطر گوش دادنش تشکر می کند. زن احساس می کند که به نگرانی ها و دغدغه هایش توجه می شود. و مرد فقط قصد حل کردن مشکلاتش یا بحث کردن با او را ندارد. و وقتی از مرد برای گوش کردنش تشکر می کند، مرد یک مهارت مهم یاد میگیرد، اینکه به حرف ها و احساسات زن گوش دهد به جای اینکه سعی در حل مشکلات او داشته باشد.

    قدم دوم از طریق گفتگو و بحث جدی است. زن صحبت می کند، مرد هم صحبت میکند و پس از بحث به نتیجه می رسند. اما قبل از داشتن این نوع گفتگو و بحث، لازم است نیاز زن (شنیده شدن حرف هایش) و نیاز مرد (تحسین شدن) برآورده شود.

     

    سوال:  فقط گوش دادن برای مرد می تواند بسیار دشوار باشد، به خصوص درمورد مسائل مربوط به طلاق، چون خیلی چیزهایی که از زبان همسرش می شنود ممکن است ناراحت کننده باشد. چطور می تواند بدون ناراحت شدن به گوش دادن ادامه دهد؟

    گرِی:  کاری که زن می تواند در این موقعیت انجام دهد این است که بگوید: "می دانم که شنیدن این حرف ممکن است برایت ناراحت کننده باشد و اینطور به نظر می رسد که می خواهم سرزنشت کنم، اما فقط می خواهم احساساتم را بیان کنم. چون بعد از آن احساس بهتری خواهم داشت." این حرف ها همیشه کمک کننده خواهد بود. یا میتواند بگوید: "لازم نیست کاری درمورد این مسئله انجام دهی، من فقط می خواهم حرف ها و احساساتم را با تو درمیان بگذارم."

     

    سوال:  برای آن افرادی که می خواهند دوباره به دنبال رابطه ای جدید بگردند چه توصیه ای دارید؟

    گرِی:  این افراد  نباید به دنبال افراد کاملی باشند. "شما باید تجربه ی بودن با افراد مختلف را کسب کنید. انتظار نداشته باشید که اولین کسی که ملاقات کردید، همانی باشد که با او ازدواج کنید. اصلاً عجله نکنید."

    همچنین توصیه می کنم یکی از دوره های برقراری ارتباط را بگذرانند. اگر ازدواج سابقتان به تلخی تمام شده است، سخت است که بلافاصله سراغ ارتباط جدیدی بروید. باید دوره های آموزشی را بگذرانید. دور و بر خود را با افرادی پر کنید که روابط اجتماعی و ازدواج های موفقی داشته اند. این به شما کمک خواهد کرد که کمی مثبت بیندیشید.


    سوال:  به نظر می رسد که بعضی افراد هیچوقت نمی توانند با طلاقشان کنار بیایند. نامه هایی از افرادی برایمان می آید که 30 سال است طلاق گرفته اند، ما هنوز همان بدخویی، عصبانیت ها و تلخی های دوران طلاق را ا خود دور نکرده اند. این افراد چه کار باید بکنند؟

    گرِِِی:  تلخی ها و احساسات منفی پس از طلاق را می توان با درمان های احساسی-عاطفی از بین برد. به این افراد توصیه می کنم که یک فهرست احساسی تنظیم کنند. اول لیستی از کارهای همسرشان هنگام جدایی را در آن بنویسند. همه آن چیزهای که از آن عصبانی و ناراحت هستند. بعد نامه ای به خودتان بنویسید و از احساسات و حال و هوای کنونیتان در آن بنویسید. بعد زمانش رسیده است که به مسئولیت خودتان در قبال طلاق فکر کنید. من کتابی نوشته ام که در آن به افرادی که در رابطه های قبلی خود شکست خورده اند بسیار کمک می کند. به آنها کمک میکند تا همسرانشان و خودشان را به این خاطر ببحشند تا بتوانند به زندگیشان ادامه دهند.

    باید رابطه هایتان را بدون قضاوت ناعادلانه دوباره بررسی کنید. این همان بخشیدن است. بخشیدن راه رفتن به سمت ارتباطات تازه است. بعضی افراد با مشاوره و صحبت کردن با دیگران بهبود می یابند. هرکاری که می کنید، اما نباید بگذارید این دردها درونتان باقی بماند، باید به صورتی آنها را بیرون بریزید.

     

    سوال:  متخصصین بسیاری گفته اند که افراد مطلقه برای بار دوم با فردی شبیه به همان فرد سابق، اما با جسمی متفاوت ازدواج کنند. آیا ممکن است با فردی مشابه همسر سابق ازدواج کنند اما اینبار رابطه شان جواب دهد، به این دلیل که طریقه ی رفتار و برخورد را یاد گرفته اند؟

    گرِی:  بارها و بار ها دیده ام که ازدواج دوم یا سوم بسیار موفق بوده است. ما با افرادی مشابه همسر اولمان دوباره و دوباره ازدواج می کنیم، اما با بالاتر رفتن سن و یاد گرفتن آموزش ها ویژه و کسب تجربه های بیشتر موفق خواهیم شد. کاری که این افراد یاد می گیرند این است که از بدترین موقعیت همیشه بهترین را بسازند.


    نظرات دیگران ( )

    ? ارتباط و صحبت با همسر: کلید تفاهم و عدم درگیری
  • جباری شنبه 86/10/1 ساعت 12:29 عصر
  • بـرای بـرخـی از مـا ابـراز احسـاسـات کـمی دشـوار است وخـیـلی ها هم اصلاً دوست ندارند که احساساتشـان را بـه زبان بـیـاورند. ایـن مسئـله بـرای دوسـتان یــا همسران اینافرد خـیلی سـخت اسـت چـون وقـتی مشکلی پیـش می آیـند نـمی فهمند که اشکال کار کجاسـت. سـوء تـفاهـمات روی هـم جـمـع شـده و ایـن تصورات نادرست باعث پژمرده
    شدن و کمرنگ شدن تدریجـی رابـطـه خـواهد شــد. در این مـقـاله نکاتی را برایتان عنوان می کنیم که به شما کـمـک می کـنـد کاری کنید تـا طـرف مقـابــلتان حرفهایش را رک و
    راست به شما بگوید.

    خیلی از ما تجربه این را داشته ایم که همسر یا دوستمان وقتی رابطه مان با او دچار مشکل می شود، رفتاری آرام را پیش میگیرد و هیچ حرفی نمی زند. در اینگونه مواقع خیلی سخت می توان زن/شوهر/دوست پسر/یا دوست دخترتان را وادار به حرف زدن کنید تا بفهمید که در فکر او چه می گذرد.

    ارتباط بسیار مهم است

    فقدان ارتباط صحیح یکی از دلایل فروپاشی روابط به شمار می رود. برنامه های کاری زیاد یا اعتماد کردن همسرتان به دوستان خود یا یکی از اعضای خانواده اش، گاهی باعث می شود که حرف هایش را با شما در میان نگذارد. در این زمینه، صبر و مهربانی چاره کار است. در چنین مواقعی نباید سعی کنید به زور آنها را وادار به حرف زدن کنید، درعوض با مهربانی و همدلی تلاش کنید تا از نقطه نظر آنها باخبر شوید.

    یادداشت ردوبدل کنید

    اگر نمی توانید به صورت کلامی با هم ارتباط برقرار کنید، برای هم یادداشت بنویسید. نوشتن به فرد مقابل امکان می دهد تا بیشتر روی پیام شما فکر کند و سریع و عجولانه به آن پاسخ ندهد. اگر از نوشته خودتان خوشتان نیامد، می توانید آن را عوض هم کنید و وقتی بعد از یادداشتتان همسرتان را ببینید، خواهید دید که خیلی بهتر حرف هایتان را درک کرده است.

    زمان خوبی برای حرف زدن انتخاب کنید

    ممکن است طرف مقابلتان همیشه حال و حوصله حرف زدن نداشته باشد. شاید روز بدی در محل کار داشته، خیلی خسته باشد یا درگیر مشکلات خانوادگی باشد. زمانی با آنها صحبت کنید که فکر می کنید حواسشان دقیقاً متوجه شماست و فکرشان آزاد است. در غیر اینصورت پاسخی که می خواهید را از او دریافت نخواهید کرد.

    علاقه نشان دهید

    فقط درمورد خودتان حرف نزنید. طرفتان قبلاً همه چیز را درمورد شما شنیده است و می خواهد کمی هم به مسائل او پرداخته شود. اگر بخواهید همیشه درمورد مشکلات خودتان حرف بزنید باعث می شود که بیشتر سکوت کنند. درعوض سعی کنید کمی هم به مسائل آنها علاقه نشان دهید

    کمی سخت گیری کنید

    اگر با همه این حرفها باز هم علاقه ای به حرف زدن نشان ندادند، زمانش رسیده که کمی محکم تر برخورد کنید. تلویزیون را خاموش کنید یا صدای موسیقی را قطع کنید. رک و راست به آنها بگویید که می خواهید حرف های او را هم بشنوید و حقتان است که کمی از وقتشان را صرف شما کنند. فقط باید کمی قطعیت نشان دهید نه اینکه دعوا و مرافعه راه بیندازید.

     عشق و درک نشان دهید

    آخر اینکه باید با همسرتان صبور باشید. عشق و صبر آنچه را که همسرتان برای حرف زدن به آن نیاز دارد را در اختیارشان می گذارد—یعنی امنیت احساسی. آنها می دانند که شما آنها را دوست دارید و به آنها احترام می گذارید و ممطئن هستند که حرف آنها را می فهمید. ترس از مسخره جلوه کردن افراد را از بیان احساساتشان در نزدیک ترین روابطشان باز می دارد. به آنها اطمینان دهید که چنین چیزی اتفاق نمی افتد. در آن زمان است که آنها مشتاقانه حرف هایشان را با شما در میان می گذارند.


    نظرات دیگران ( )

    ? 10 خصوصیت زوجهای خوشبخت
  • جباری شنبه 86/10/1 ساعت 12:24 عصر
  •  

    عشق راهی برای ابراز احساسات است....اما برای ابراز عشقتان نباید حتماً منتظر مناسبات و فرصت های خاص باشید. با به کار بستن این عادات ساده اما مهم در زندگی خود، رابطه عشقیتان را بیش از پیش رونق بخشید تا شما نیز جزء زوج های خوشبخت به حساب بیایید.

    1. حداقل روزی یکبار به همسرتان بگویید "دوستت دارم." مطمئن باشید که همسرتان به شنیدن این کلمات نیاز دارد.

    2. موقع سلام و خداحافظی همدیگر را در آغوش گرفته و ببوسید.

    3. تا پایان عمرتان، قرار ملاقات های عاشقانه تان فقط با همسرتان باشد. با همسرتان حتی بیشتر از زمانیکه دوست پسر یا دوست دخترتان بود رفتار کنید. یادتان باشد که همیشه باید عاشق و معشوق باقی بمانید. پس وقتی برای شام بیرون می روید، درب را برای خانمتان باز کنید، صندلی را برای وی بیرون بکشید، و موقع قدم زدن دست های همدیگر را بگیرید.

    4. مسائل پیش پا افتاده را جدی نگیرید. می توانید اجازه دهید که عادات بد همسرتان اعصابتان را به هم بریزد و اذیتتان کند. می توانید هم این عادات را بپذیرید و برای بهبود وضعیت تلاش کنید. آیا همسرتان عادت دارد در خمیردندان را موقع مسواک زدن باز بگذارد؟ خمیردندانتان را جدا کنید. آیا شوهرتان عادت دارد لباسهایش را در همه جای خانه پخش کند؟ توجه نکنید، یا اگر هم خیلی اذیتتان میکند آنها را جمع کنید، و همیشه به خاطر داشته باشید که در قبال این گذشت شما، همسرتان هم کارهای فوق العاده ای برایتان خواهد کرد.

    5. به جنبه مثبت قضیه فکر کنید. به جای اینکه در مورد راه هایی که همسرتان موجب یاس و ناراحتی شما می شود فکر کنید، در مورد همه چیزهای مثبتی درمورد او فکر کنید که همیشه نظرتان را جلب می کرده است.

    6. وقتی عصبانی می شوید، کمی صبر کنید. وقتی هر دوی شما عصبانی هستید، اصلاً با هم صحبت نکنید. چند دقیقه صبر کنید، بیرون رفته و کمی قدم بزنید، یا روی تخت دراز بکشید. برای مدتی از همدیگر دور شوید. یک مکث کوتاه به هر دو شما این امکان را می دهد که به جای ناراحت کردن و رنجاندن همدیگر، عاقلانه درمورد چیزی که موجب ناراحتیتان شده است با یکدیگر صحبت کنید.

    7. هیچوقت از اسرار و ضعف های همسرتان برعلیه او استفاده نکنید. آنچه که به نظر غیر مهم، جزئی، و پیش پا افتاده می آید ممکن است در نظر همسرتان بسیار جدی و پراهمیت باشد. باید تشخیص دهید که چه چیز برای همسرتان مهم است و به هیچ عنوان درمورد آن با دوستانتان، مادرتان، خانواده همسرتان و یا هیچ کس دیگر صحبت نکنید. همچنین سعی نکنید موقع دعوا آن مسائل را به رخ او بکشید. یک رابطه عاشقانه رابطه ای است که طرفین بتوانند به همدیگر اعتماد کنند و رازهای درونیشان را برای هم مطرح کنند.

    8. اول به همسرتان فکر کنید. اگر هر دوی شما اینکار را انجام دهید، مطمئن باشید رابطه ای بسیار لذت بخش در انتظارتان خواهد بود. تا می توانید در جواب درخواست های همسرتان پاسخ مثبت بدهید و تلاش کنید که زندگی را برای او راحت تر کنید و مطئن باشید او نیز همین کار را برای شما خواهد کرد.

    9. به همسرتان احترام بگذارید. به هیچ عنوان درمورد همسرتان پیش کسی بدگویی نکنید. وقتی درمورد او صحبت می کنید، بگذارید عشق و احترام شما برای همه آشکار شود.

    10. هر روز زمانی را به باهم بودن اختصاص دهید. ببینید چه کاری برای هر دو شما بهتر است....با هم غذا بخورید، آخر شب وقتی کنار هم روی تخت دراز کشیده اید فیلم تماشا کنید، با هم برای قدم زدن بیرون بروید و کارهایی از این قبیل. حتی می توانید کارها را باهم مخلوط کرده و برنامه تان را متنوع کنید. اگر یکی از شما در مسافرت به سر می برد، شب ها به همسرتان زنگ بزنید و صدایش را بشنوید. فقط مهم این است که زمانی را کنار هم بگذرانید.

    یادتان باشد...هرچه بیشتر برای رابطه تان وقت بگذارید، بیشتر عایدتان می شود. بگذارید عشق و عاشقی بخشی از زندگی روزانه شما را از آن خود کند.


    نظرات دیگران ( )

    ? دشوار ترین سؤالات خانم ها از آقایون
  • جباری شنبه 86/10/1 ساعت 12:20 عصر
  •  

    در این قسمت پنج پاسخ درست به 5 سؤال مشکلی که ممکن است همسرتان از شما بپرسد و شما هم معمولا پاسخ نادرست به آنها می دهید، را برایتان آورده ایم.

    5 سوال عبارتند از: 1- "به چی فکر می کنی؟"، 2- "دوستم داری؟"، 3- "به نظرت من چاقم؟"، 4- "فکر می کنی اون خانم از من زیباتره؟" و 5- " اگر من بمیرم تو چی کار میکنی؟"

    چیزی که این سوال ها را اینقدر پیچیده کرده این است که یک پاسخ اشتباه ممکن است یک دعوای طولانی مدت را به وجود آورده و در بعضی موارد منجر به طلاق شود. به نمونه های زیر توجه کنید:

    1- "به چی فکر می کنی؟" مطمئنا پاسخ مناسب به این سوال چیزی جز این نیسـت: "ببخشید اگه ناراحتت کردم، عزیزم، فقط داشتم به این فکر می کردم که تو چه خانم فوق العاده، با ارزش، با ملاحظه، باهوش و زیبایی هستی و من چقدر خوش شانس هستم که تو را در کنار خود دارم." این سوال به طور حتم افکار درونیتان را برای خانم فاش نمی کند. به عنوان مثال ممکن است شما در آن موقع در حال فکر کردن به یکی از موارد زیر بودید:

    الف) بیس بال

    ب) فوتبال

    ث) چقدر چاق شدید

    ج) خانم زیباتر است یا شما

    د) اگر شما مردید پول بیمه را چطور خرج می کند

    پاسخ مناسبی که به این پرسش داده شده برگرفته از کتاب "ازدواج با بچه ها" نوشته ال باندی است. این اتفاق درست زمانی روی داد که همسر ال، "پگی" به او گفت: "میخواهم بدانی که..." و ال هم گفت "بیشتر ترجیح می دهم حرف بزنم تا فکر کنم."

    سوال دیگری که تنها یک پاسخ مثبت دارد و هزاران جواب منفی عبارتست از:


    2-
    "منو دوست داری؟" پاسخ مناسب به این سوال "بله" است. کسانی که میخواهند کمی استادانه تر عمل کنند می توانند بگویند: "بله عزیزم." پاسخ های اشتباه شامل موارد زیر می شود:

    الف) فکر کنم اینطور باشه

    ب) اگه بگم آره خوشحال می شی؟

    ث) بستگی داره منظورت از دوست داشتن چی باشه

    ج) فرقیم می کنه؟

    د) کی؟ من؟


    3-
    " به نظرت من چاقم؟" پاسخ مردها باید به این سؤال مطمئنا " نه، البته که نیستی" باشد و بعد هم باید به سرعت اتاق را ترک کنند. موارد نادرست عبارتند از:

    الف) نه چاقی نه لاغر

    ب) در مقایسه با کی؟

    ث) یکم وزنت زیاده ولی بهت می یاد

    ج) من خانم های چاق تر از تو هم دیده ام

    د) چی گفتی؟ من داشتم به بیمه نامت فکر می کردم


    4- "فکر می کنی اون خانم از من زیباتره؟" "اون خانم" می تواند هر کسی از نامزد قبلی شما گرفته، تا یک عابر که شما آنچنان به او خیره شده اید که باعث یک سانحه اتومبیل می شوید، و یا یک هنر پیشه ای که در یک فیلم بازی می کند، باشد. در هر شرایطی پاسخ درست این است: "نه، تو خیلی زیباتری" پاسخ های اشتباه شامل موارد زیر می شوند:

    الف) زیباتر از تو نیست، اما زیبایی های خودش را دارد

    ب) نمی دونم آدم باید زیبایی رو چطوری دسته بندی کنه

    ث) آره، ولی شرط می بندم که شخصیت تو از اون خیلی بالاتره

    ج) فقط از این نظر که از تو جوانتر و لاغر تره

    د) می تونی دوباره سوالت رو تکرار کنی؟ من داشتم به بیمه نامت فکر می کردم


    5-
    "اگر من بمیرم تو چه کار می کنی؟". پاسخ مناسب: "محبوب من، اگر تو به طور ناگهانی چشم از جهان ببندی زندگی دیگر برای من هیچ معنایی نخواهد داشت و خودم را زیر چرخ های اولین کامیونی که ببینم می اندازم." همانطور که در چند خط بعدی می بینید، مشاهده خواهید کرد که یک پاسخ نا بخردانه شما را تا کجاها میشکد:

    خانم: عزیزم، اگر من بمیرم تو چه کار می کنی؟

    آقا: چرا عزیزم؛ خوب معلومه خیلی ناراحت می شم.

    خانم: دوباره ازدواج می کنی؟

    آقا: نه معلومه که نمی کنم

    خانم: دوست نداری ازدواج کنی؟

    آقا: خوب دوست که دارم

    خانم: پس چرا ازدواج نمی کنی؟

    آقا: خیلی خوب، دوباره ازدواج می کنم

    خانم: تو این کار رو می کنی؟

    آقا: بله

    خانم:( پس از یک مکث طولانی) باهاش توی تخت من می خوابی؟

    آقا: خوب آره، فکر کنم همچین کاری کنم

    خانم:خوبه، حالا فهمیدم، لابد میذاری لباس های من رو هم بپوشه؟

    آقا: فکر کنم اگه بخواهد بهش اجازه بدم

    خانم: (با سردی) واقعا؟! حتما جای عکس های من رو هم با عکس های او عوض میکنی؟

    آقا: آره فکر کنم کار درستی باشه

    خانم: این طوریه؟ آیا بهش اجازه میدی که با چوب گلف من بازی کنه؟

    آقا: نه عزیزم آخه اون چپ دسته!!!!

     


    نظرات دیگران ( )

    ? خانمها واقعاً از همسران خود چه میخواهند؟
  • جباری شنبه 86/10/1 ساعت 12:17 عصر
  • تا کنون این سوال به ذهن هزاران مرد خطور کرده: "چرا همسرم احساس ناراحتی میکند؟" "او از من چه انتظاری دارد که برآورده نمی شود؟"

    این سوال زمانی به ذهن آنها خطور می کند که همسرشان از زندگی مشترک احساس نارضایتی و ناراحتی کرده و تمایل به جدایی و طلاق از خود نشان می دهد. من در جلسات مشاوره خانواده ای که داشتم تا کنون بارها و بارها به این مسئله برخرود کرده ام.

    در نگاه اول شاید درک این مطلب که شرکای زندگی از هم چه می خواهند و چه انتظاراتی دارند، قدری دشوار باشد. البته در این میان وظیفه آقایون قدری سخت تر میباشد، چرا که معمولاً هر چند وقت یکبار نیازهای خانم ها تغییر کرده و انتظارات جدیدی از همسر خود پیدا می کنند.

    در قدیم برای یک آقا فقط کافی بود که به خوبی نیازهای اقتصادی خانواده را مرتفع کند، کار ثابت داشته باشد و از عهده خرج و مخارج زندگی بر بیاید. اگر یک مرد مرتباً فکر خوش گذرانی، هدر دادن درآمد، بدرفتاری با همسر نبود می شد اسم یک مرد "خوب" را بر روی گذاشت.

    اما در حال حاضر شرایط فرق کرده و این موارد در نظر بسیاری از خانم ها کافی نیستند. با در نظر گرفتن مطلب "جفت روحی"، عبارتی که حاکی از یک ارتباط قوی عاطفی و قلبی است، کار قدری سخت تر شده و خانم ها معمولاً به دنبال مردهایی می گردند که با آنها در یک طول موج قرار گرفته باشند.

    کسانی که از نظر روحی با هم یکسان باشند، سبب تکامل هم شده و باعث میشوند که بهترین خصوصیات هر فرد به بالاترین میزان خود برسد. رابطه میان آنها به طور باورنکردنی رضایت بخش بوده، صمیمیت به اوج خود می رسد و در کنار عشق، دوستی و همدلی نیز در رابطه آنها وجود دارد.

    ارتباط میان این افراد به واسطه پیوند عاطفی قوی که میانشان وجود دارد، حفظ میشود. این دو نفر خوشحال هستند که توانسته اند یکدیگر را پیدا کنند. آنها به راحتی می توانند احساسات خود را با یکدیگر در میان بگذارند و همیشه یکدیگر را از احساسات و عواطف شخصی شان باخبر می کنند. از نگرانی ها، ترس ها، شادی ها، و نهایتاً امید ها و آرزوهای یکدیگر نیز با خبر هستند.

    آنها معمولاً خودشان بر این باورند که علاوه بر پیوند عاطفی که میانشان وجود دارد، نوعی کشش روحی شدید نیز نسبت به یکدیگر در وجودشان یافت می شود.

    البته بسیاری از زوج ها هستند که در ابتدای ازدواج و در همان دوره های اولیه، حس نزدیکی شدید نسبت به یکدیگر دارند. هر دو نفر از اعماق وجودشان به رابطه میرسند و تمام انرژی و نیروی خود را صرف بهبود بخشیدن ارتباط خود با یکدیگر می کنند. حتی برخی از آقایونی که کم حرف و ساکت هستند، طی این دوران تلاش می کنند که خودشان را واردار کنند تا بیشتر صحبت کنند، تا به این وسیله بتوانند ارتباط بیشتری را با طرف مقابل داشته باشند.

    اما به مرور زمان این امکان وجود دارد که کیفیت رابطه تغییر کند. گاهی اوقات حتی به دلایل کاملاً قابل درک، مانند وظایف نگهداری از کودکان، برخی از خانم ها ممکن است احساس کنند که دیگر هیچ گونه رابطه ای میان آنها و همسرانشان وجود ندارد.

    برخی از آقایون متوجه نیستند که باید صمیمیت احساسی را در تمام عرصه های زندگی با خانم خود حفظ کنند. آنها در ابراز احساس کردن راحت نیستند. حتی این امکان هم وجود دارد که اصلاً نتوانند افکار و احساسات خود را به زبان بیاورند و در نتیجه قادر به برقراری ارتباط مناسب با همسر خود نیز نخواهند بود.

    شوهر یکی از دوستانم می گفت که ترجیح می دهد در چشم هایش میخ بکوبد تا اینکه بیاید و احساساتش را با همسرش در میان بگذارد! من به عنوان یک مشاوره خانواده که سال ها تجربه مشاوره در زمینه امور خانوادگی را دارم، مطمئنم که درصد بسیار زیادی از آقایون دیگر هم ممکن است یک چنین تصوری داشه باشند. تعداد زیادی از آقایون احساسی مشابه آنچه ذکر شد، دارند.

    طبق تفکر سنتی، یک ازدواج واقعی نیازمند وجود یک مرد واقعی است؛ و یک مرد واقعی هم هیچ گاه گریه نمی کند، احساساتش را ابراز نمی کند، و به هیچ وجه در مورد احساساتش حرفی به میان نمی آورد.

    یک چنین مردی، از قدرت بسیار بالایی برخوردار می باشد، همیشه بر روی احساساتش کنترل دارد، و خودش کلیه مشکلاتش را بدون اینکه هیچ گونه کمکی از دیگران بگیرد حل مینماید. در حالیکه او از نظر احساسی بسیار استوار و محکم است، همسرش احساس می کند که فاصله زیادی با او دارد و نمی توان هیچ گونه ارتباطی با او برقرار کند.

    خوب در این قسمت ممکن است که برخی از آقایون از خود سوال کنند که "پس همسر ما از ما چه انتظاری دارد؟" "آیا آنها از ما انتظار دارند که همانطور که دخترها واکنش نشان می دهند، برخورد کنیم؟" پاسخ این سوال هم مثبت است هم منفی.

    نه، خانم ها انتظار ندارند که همسرانشان طبق جزئی ترین نکات زنانه عمل کنند (به عنوان مثال برای حمام نوزاد برنامه ریزی کنند، تصمیم بگیرند که چه لباسی بپوشند، و...) اما بله، انتظار هم دارند که از نظر احساسی آنها را تامین کرده و به طور دائم احساساتتان را با او در میان گذاشته و رشته عاطفی را استوار نگه دارند.

    بنابراین آقایی که این محدوده حیاتی، برای ایجاد رضایت در ارتباط خود با همسرش را از دست داده، چه کاری باید انجام دهد؟ برای بدست آوردن توصیه های ویژه در این زمنیه - که در مشاوره های پیشرفته خانواده استفاده میشود- منتظر قسمت بعدی این مقاله باشید.


    نظرات دیگران ( )

    ? یک کلیپ زیبا از ایرو گوندش
  • جباری شنبه 86/10/1 ساعت 11:57 صبح
  • ebru  mix 2.jpg

    کلیپ دروغ از ابرو

     


    نظرات دیگران ( )

    ? دل نوشته 2
  • جباری شنبه 86/10/1 ساعت 11:57 صبح
  • عشق یعنی...

    مرد از راه چشم و زن از راه گوش به دام عشق می افتد.
    دوری، عشق را شدت می بخشد و نزدیکی، قوت.
    پیری مانع از عشق نیست. اما عشق تا حدی مانع از پیریست.
    هرگز ندانستم چگونه ستایش کنم تا آنکه آموختم چگونه دوست بدارم.
    عشق ناتمام می گوید: من تو را دوست دارم چون به تو نیاز دارم.
    عشق تمام می گوید: من به تو نیاز دارم چون تو را دوست دارم.
    در حساب عشق یک به اضافه یکی برابر است با همه چیز و دو منهای یک برابر با هیچ.
    محال است عاشق باشی و عاقل.
    عشق چیزی جز یافتن خویش در دیگران و شادکامی در شناخت نیست.
    عشق همانند پروانه ایست که اگر سفت بگیری له می شود و اگر سست بگیری می گریزد.
    عشق چون میوه است. ممکن است خوب به نظر آید اما تا وقتی که نرسیده آن را گاز نزن.
    عشق چون ساعت شنی است. با خالی شدن مغز، قلب پر می شود.
    عشق غلبه‌ی خیال بر خرد است.
    مرد به کرات عشق میورزد، اما کم. زن به ندرت، اما بسیار.
    مردها همواره میخواهند اولین عشق یک زن باشند و زن ها دوست دارند آخرین عشق یک مرد باشند.
    تنها پاداش عشق، تجربه‌ی عاشقی است.
    با عشق و شکیبائی چیزی نا ممکن نیست.


    نظرات دیگران ( )

    ? دل نوشته بارانی 1
  • جباری شنبه 86/10/1 ساعت 10:23 صبح

  • عشق یعنی...

    عشق یعنی ? ثانیه نگاه، ? دقیقه لبخند، ? ساعت صفا، ? روز آشنایی، ? هفته وفاداری، ? ماه بیقراری، ? سال انتظار، ?? سال پشیمانی...


    عشق یعنی چی؟

    تا حالا فکر کردی عشق یعنی چی؟ عشق یعنی اینکه یکی بهت بگه از رنگ لباست خوشش میاد و تو هم از اون به بعد همیشه همون رنگو بپوشی! تا حالا دلتنگ کسی شدی؟ اصلا میدونید دلتنگی چیه؟ اونهم از بدترین نوعش؟ بزرگترین دلتنگی اینه که بدونی اون کسی که دوسش داری هیچ وقت مال تو نمیشه. اینکه بدونی یه روزی از کسی که دوسش داری باید جداشی حالا چه بخوای چه نخوای. تا حالا فکر کردی خوشبختی یعنی چی؟ خوشبختی یعنی اینکه یکی یه گوشه دنیا باشه که دوست داشته باشه یکی باشه که پناه خستگی هات باشه یکی باشه که نگاهش وجودتو گرم کنه تا حالا فکر کردی آرامش یعنی چه؟ آرامش یعنی اینکه همیشه ته دلت مطمئن باشی که توی سینهء کسی که دوسش داری یه خونه گرم داری تا حالا فکر کردی زندگی یعنی چی؟ زندگی یعنی اینکه همه عمرت تلاش کنی و جون بکنی برای بدست آوردن اونچیزی که بهش ایمان داری زندگی یعنی اینکه خودتو دوست داشته باشی برای اینکه توی دلت عشق اون هست. تا حالا فکر کردی هدف یعنی چی؟ هدف یعنی صبح که از خواب پا میشی بدونی اون روز باید چیکار کنی؛ بدونی اون روز باید از کدوم مسیر رد شی تا یه تلفن کارتی داشته باشه! تا حالا فکر کردی انگیزه چیه؟ انگیزه اونه که وقتی میخوای بری سر قرار صد بار بری جلوی آینه و لباستو چک کنی !!! تا حالا فکر کردی که قسمت یعنی چی؟ قسمت یعنی اینکه بشینی دست روی دست بزاری و هر طرف باد اومد تو هم بری قسمت یعنی اینکه همه تنبلی ها و بی عرضگی ها رو بندازی گردن روزگار یعنی بشینی؛ مثل بدبختها به از دست دادن محبوبت راضی بشی. به سرنوشت چی؟ به اون فکر کردی؟ سرنوشت دیگه اونی نیست که از سرت نوشته. سرنوشت یعنی اینکه یه روز جلوی چشات رفیقت و تنها رفیقت تنهات بزاره و بگه «این بازی روزگاره ...» حالا به خودت فکر کن! خودتو تا حالا معنی کردی؟ و انسان یعنی همیشه انتظار ... انتظار ... انتظار

                            عشق آن است که...

    عشق ایستادن زیر باران و خیس شدن با هم نیست، عشق آن است که یکی برای دیگری چتری شود و او هیچ وقت نداند که چرا خیس نشد.

    عشق صبر داشتن و ادامه دادن است...

    عشق فراموش کردن نیست بلکه بخشیدن است،
    عشق گوش دادن نیست بلکه درک کردن است،
    عشق دیدن نیست بلکه احساس کردن است،
    عشق جا زدن و کنار کشیدن نیست بلکه صبر داشتن و ادامه دادن است.

    ما همه نیازمند عشقیم

    استاد میگوید: ما همه نیازمند عشقیم. عشق بخشی از سرشت انسانی است. به اندازه ی خوردن نوشیدن و خفتن. گاهی به هنگام تماشای یک غروب زیبا خود را کاملا تنها مییابیم و میاندیشیم: این زیبایی اهمیتی ندارد چون کسی را ندارم تا در این زیبایی با او سهیم شوم. درچنین مواقعی باید پرسید: چند بار نثار کردن عشقمان را از ماخواسته اند و امتناع کرده ایم؟ چند بار از نزدیک شدن به کسی و گفتن آن که دوستش داریم ترسیده ایم؟ از تنهایی حذر کنید. به اندازه خطرناک ترین داروهای مخدر خطرناک است. اگر غروب دیگر برای شما معنایی ندارد فروتن باشید و به جستجوی عشق برخیزید. بدانید که همچون بقیه‌ی برکت های روحانی هر چه بیشتر حاضر به بخشش باشید، بیشتر دریافت میکنید.


    نظرات دیگران ( )


    ? لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    چگونه میتوانید مرد ایده آل همسرتان باشید؟
    [عناوین آرشیوشده]

    Desigened By Parsiblog.com